مقاله اول

عشق سرخورده

در مقدمه طرح کردیم که زن ایده آل و مرد ایده آل کیستند؟

علم روانشناسی می گوید که دیدگاه ها متفاوت است و این بستگی به ویژگی های فرد دارد که مجسمه همسرش را بسازد. برای روشن شدن موضوع چند مثال می زنیم: شما آقاپسری را در نظر بگیرید، صبح که پاهایش را بیرون می گذارد سراغ دوست دختر هایش می رود... نفس هایش با نفس چندین دختری هم تیپ خودش آغشته هست و تا شب هم که با دوستان پسرش در عیش و قمار می گذراند و شبا تا سحر هم که پارتی نوش می کند.

خوب این ممکن است یک روز خوب برای این آقا پسر باشد؛

حالا سراغ رویای این آقا می رویم... خانم ایده آل از نظر او این ویژگی ها را دارد:

دست نخورده، دوشیزه، با شعور، نجیب،دارای دلی که هرگز عاشق نشده باشد، درسخوان و دارای مدارک درجات عالیه...

مشاهده فرمودید؟ درست ایده های این شخص چیزهایی ست که خودشان از آن در طول عمر بی بهره بوده اند. اگر موضوع را به صورت فیزیکی بررسی کنیم

این دو موجود زن و مرد وقتی همسر رویایی خود را می سازند مانند یک تکه از فنجان شکسته می مانند که دوست دارند آن تکه ای که قرار است بهشان چسبیده شود سایر تکه ها را داشته باشد تا کامل یک فنجان شوند و از آنجا که همسر را انسان مال خودش تصور می کند احساس می کند اگر مثلا زنش پاک باشد انگار خودش است، یا اگر مردش محصل باشد خودش است و فخرش را هم می فروشد. اما طبیعت و ماهیت جهان چیزی غیر این است و این مردان و زنان هرگز به همسر رویایی خود نمی رسند...حتی به جرات می توانم بگویم که عاشقان سینه چاکی که هفت هشت سال پای هم می مانند هم بعد از وصول به مطلوب در طول زمان دلسرد می شوند...مثل هر انقلابی که به قول یکی از نویسندگان هر مکتب تا قبل از اینکه به سرکار بیاید انقلابی ست و هنگامی که حاکم شد از حالت انقلابی در می آید و حالت محافظه کارانه می گیرد . مثل آتش عشق زن و مرد عاشق پیشه که وقتی حاکم شد از حالت انقلابی در می آید و محتوایش تحلیل می شود.

و اینها همه به خاطر این است که انتظارات خارج از حدی که فرد از طرف مقابلش دارد به اجرا نمی رسد و این موضوع حتی عاشق پیشگان را دچار جراحت و صدمه روانی می کند. پس نتیجه این می شود که هرچقدر فرد از نظر انسانی کامل تر باشد توقعاتش پایین می آید و بیشتر از رابطه زناشویی اش لذت می برد. همانطور که در زندگی بزرگان این موضوع را شاهدیم.

ایده آل کیست؟

این سوالی ست که در ذهن همگان همیشه ناپاسخ و ناقطعی بودنش به عنوان ابزار بهانه استفاده می شود تا از زیر بار بودنش شانه خالی کنند. اما هرکس در درون خود می تواند بفهمد که چگونه بودنش خوب است. که دانشمندان خیلی ساده و کوتاه این مسئله را حل کرده اند. آنگونه باش  که می خواهی باشند...مرد ایده آل کسی ست که خود را بسازد تا آنگونه شود که خود می خواهد نه آنکه دنبال الگوهای ساختاری برای طرف مقابلش باشد. بزرگ منش بودن، صادق بودن، فداکاری و سایر صفات خوب اخلاقی که زن و مرد مشترکا از هم انتظار دارند؛

اما یک سری خصوصیات ماهیتی در کالبد زن و مرد است که باهم کاملا متفاوت و مکملند:

وقتی انگشتان دو دستت را در هم می کنی یک شکل هندسی بوجود می آید که نیاز به تکاپوی دوباره شدن ندارد. زیرا که همیشه برای راحتی موقع نشستن دستمان را اینطور در هم می کنیم و احساس می کنیم راحتیم. زن و مرد هرکدام از این دستان هستند و هر یک از انگشتان صفات پاد و ضدی هستند که فضای خالی بین دو انگشت دیگری را تکمیل می کند. و یک سود مشترک بوجود می آید. مثل صفت نیرومندی جسمی مرد که تن نازک و لطیف زن را پر می کند. و برعکس ظرافت و نرمی زن روح پرخراش مرد را پر می کند. اگر شعر عاشقانه یک شاعر زن و مرد را باهم مقایسه کنیم به چگونگی این سود مشترک پی می بریم.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سرمقاله دوم
مقاله اول